بعد از ظهر است. رفتم ناهار خوردم و رفتم سر کلاس. بد نبود. یک چیزهایی گفت درباره‌ی آل‌افراسیاب و برای‌ام سوال بود. بعد کلاس آمدم پلتفورم. که مثلا مانده‌ی خلیفه و اعرابی را بخوانم. توی راه به کولریج فکر می‌کردم. حالا بعد این همه خم و پیچ و این‌ها قالب کار توی ذهن‌ام شکل گرفته،کامل. قالب یعنی دقیقا چه‌گونگی کار و ژستی که باید به فارسیِ شعر داد و طرز تعلیقه‌هایی که باید آن ته‌مه‌ها گذاشت و شمایل مقدمه و یادداشت‌هایی که برای نقش‌های گوستاو دوره باید ساخت و این‌ها. اما دقیقا چه‌طور می‌شود به آن لحن خیلی خاص رسید؟ به آن انسجام عجیب‌غریب رشک‌برانگیز. چه‌طور می‌شود یک چیزی ساخت مثلا مثل حرم شاه‌چراغ؟ چه‌طور می‌شود آن‌طور آینه کاری کرد، که هر جزء شرح جزء دیگر و اجزا اشاره به کل باشند؟ چه‌طور می‌شود یک اثر هنری ساخت که یک لغتنامه باشد؟ یک لغتنامه. دقیقا همین. یک لغتنامه.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

معرفی بهترین قیمت بلیط پرواز ارزان ، تورهای مسافرتی داخلی و خارجی ارزان نقاشی Stephen کویر پلاس فروشگاه زیلراکس نمونه سوالات آزمون کاربر ماساژ download shareit for android Weatherproof Lighting Suppliers سختی گیر آب سختی گیر رزینی قیمت